ما فرزندان خط قرمز هستیم

ساخت وبلاگ

یعنی شما به عنوان هنرمند نمی توانید فقط به مسائل هنری بپردازید؟! جعفری: من نمی توانم؛ من زیر بار حرف زور نمی روم. همین چند وقت پیش تهدیدم کردند. اما کوتاه نیامدم، من حرف حق را می زنم. فرقی ندارد این حرف از جناح اصولگرایان باشد یا اصلاح طلبان. آقای محمدی شما هم جسارت و شجاعت آقای جعفری را دارید؟! محمدی: من دوست دارم شب ها روی متکای خودم بخوابم (می خندد) شما متکای خودت را دوست نداری آقای جعفری؟ جعفری: دوست دارم اما زیر بار حرف زور نمی روم. محمدی: ما متولدین این نظام و جمهوری اسلامی هستیم. کسی نمی تواند بگوید شما جزیی از این نظام نیستید. ما شهید دادیم و جنگ را هم دیده ایم. ما بمباران و سختی را دیده ایم. ما هم کنار خیلی از این آقایان معترض خاک خوردیم و با سختی بزرگ شدیم. یک عده دوست دارند خودی و غیرخودی کنند. قطعا من این جسارت را داشتم که «اکسیدان» را ساختم و کارهای قبلی ام هم حرفی برای گفتن داشته و فیلم می سازم که حرف بزنم. حق اعتراض و نقد منصفانه همیشه برای همه باید وجود داشته باشد. همه حق دارند حرف بزنند اما کسی حق ندارد تخریب، تحقیر و توهین کند. این کار غلط است. نقد همیشه جذاب است. نقد یعنی باز کردن، شکافتن و رسیدن به آن هسته مرکزی و ذات هر مساله ای. حالا می خواهد نقد فیلم، تئاتر یا کتاب باشد. بارها گفتم یکی از جذاب ترین منتقدانی که در زندگی ام دیده ام مسعود فراستی است. خیلی خوب و درست نقد می کند، اما گاهی واژه هایی به کار می برد که کار را خراب می کند. همان واژه ها هم او را از فضای نقد خارج می کند و کلامش را به عصبیت تبدیل می کند. با این همه در حالت عادی خیلی خوب و درست نقد می کند. خوشحال می شوم این کار را با فیلم های من بکند. اگر کار من فیلم ساختن است کار او هم فیلم دیدن و نقد کردن است. دوستان دیگر هم حق دارند نظرشان را بگویند. حتی دلواپسان. آنها هم حق دارند ما را نقد کنند. کمااینکه بعضی از چیزهایی که می گویند گاهی درست است و من زمانی که از فیلم فاصله می گیرم، حرف شان را می پذیرم. جعفری: اما در این مورد من با تو مخالفم. معترضان به «اکسیدان» می گویند این فیلم را نمی شود با بچه دید! این حرف یعنی چه؟ اگر کسی از این مساله ناراضی است باید به وزارت ارشاد شکایت کند که بودجه ای برای ساخت فیلم کودک در نظر بگیرد. آنها نباید حق شان را از ما بگیرند. حق شان دست ما نیست! نماینده مجلس می تواند شکایت کند تا بودجه ای برای سینمای کودک در نظر گرفته شود. قرار نیست ما برای بچه ها فیلم بسازیم و اصلا رسالت مان این نیست. هر چیزی یک تعریفی دارد. آقای محمدی به حوزه هنری پیشنهاد دادند برای اکران «اکسیدان» شرط سنی تعیین کنند. محمدی: ما که نباید شرط سنی برای فیلم مان بگذاریم. همین حالا اگر من روی فیلم بزنم مثبت 16، فروش فیلمم سه برابر می شود. اصلا اگر خودمان پیشنهاد شرط سنی را بدهیم، می گویند می خواهید بیشتر دیده شوید! مگر فیلم های قبلی نبود؟ به محض داشتن شرط سنی همه برای شان این سوال پیش می آمد حرف فیلم چیست! من با این شرط سنی هم مساله دارم. فیلم «اکسیدان» فیلمی نیست که بچه چهار، پنج ساله متوجه شوخی های آن شود. مساله نوجوان هاست. حالا نوجوان ها در جامعه ما در معرض چه اتفاقاتی قرار دارند؟ مگر می شود فضای مجازی را از نوجوان های امروزی دور کرد؟ خودمان را که نمی توانیم به آن راه بزنیم. همه می دانند این روزها فلش هایی پر از فیلم های عجیب و غریب و اطلاعات نامربوط در مدارس میان بچه ها دست به دست می چرخد و کسی هم نمی تواند چنین چیزهایی را کنترل کند. محتوای این فلش ها بد است یا فیلم «اکسیدان»؟ نمی گویم در مدارس جیب بچه ها را بگردند چون این راهش نیست اما می توانند به آنها آموزش های جنسی و اخلاقی بدهند تا این مسائل برای شان سوال نباشد. فرزندان ما اگر در مسیر درست و کنترل شده آموزش نبینند، به سمت و سویی که نباید، می روند. جعفری: بچه ها باید خیلی چیزها را در مدارس یاد بگیرند. آموزش و پروش کجا به بچه ها یاد داده اگر کسی بخواهد ببوسدشان باید از خودشان برای این کار اجازه بگیرد؟ این کوچک ترین چیزی است که می توانیم به بچه ها آموزش دهیم اما هنوز در این مورد هم عقب هستیم. محمدی: اتفاقا خیلی جذاب تر است که بچه به جای اطلاعات گرفتن از دوستانش، در سالن سینما از پدر و مادرش بپرسد مساله این دو نفر چیست و چرا این کارها را می کنند. پدر و مادر امین ترین افراد زندگی بچه ها هستند و اگر آنها به بچه ها اطلاعات بدهند خیلی مطمئن تر است. با این حساب می خواهید بگویید «اکسیدان» حتی می تواند فرهنگ سازی هم کند؟ محمدی: مگر بچه های ما پای شان را در خیابان نمی گذارند؟ مگر آنها در یک سیاره دیگر زندگی کرده اند؟ مگر با ماشین شیشه دودی و ضد گلوله به مدرسه می روند؟ آنها در خیابان خیلی چیزها را می بینند. بچه من مدام در خیابان با مردهایی مواجه شده که موهای شان را رنگ کرده اند و شکل و شمایل شان شبیه خانم هاست. سوال پرسیدن کار بچه هاست. این را هم بگویم اگر شرایط سنی برای فیلم تعیین می کردند بهتر بود و قاعده بازی به درستی رعایت می شد اما این کار را برای «اکسیدان» نکردند. در قرآن که کتاب ما مسلمان هاست و تحریف هم نشده پر از آموزش ها است. اما همه موضوعات آن را در کتاب های درسی نمی آورند. مگر می شود «خلق الانسان من علق»را از قرآن گرفت. از این حرف صریح تر و جدی تر مگر وجود دارد! من به فرزندم از روی قرآن و با زبان خودش آموزش می دهم. من اگر به او مسیری را یاد بدهم، خیلی چیزها در وجود او نهادینه می شود. سن 18، 19 سالگی برای یاد دادن خیلی مسائل دیر شده است. یکی از مهم ترین دلایل طلاق در دادگاه ها به خاطر نبود آموزش مسائل جنسی است. یادم می آید زمانی که در دانشگاه ها درس تنظیم خانواده را میان دروس دانشجویان گذاشتند، عده ای سینه سپر کردند و به این کار معترض شدند. سر ممیزی های نسخه نهایی هم به راحتی دست های تان را بالا بردید و تسلیم شدید؟ محمدی: بله. در مورد ممیزی های حوزه هنری نه اما سر ممیزی های وزارت ارشاد این کار را کردم چون دوست نداشتم برای کمد خانه ام فیلم بسازم. می خواستم فیلمی بسازم که مردم آن را ببینند و قضاوتش کنند. سعی کردیم در مرحله ممیزی اتفاقاتی بیفتد که کمتر به فیلم ضربه بخورد. به هر حال قاعده بازی این است و بیست مورد اصلاحیه جدی به فیلم وارد شد و همه آنها را انجام دادیم. خط قرمزهای حوزه سینما چیزهای از پیش تعیین شده ای نیستند، درست است؟ این ممیزی ها چطور به شما ابلاغ می شود؟ محمدی: ما فرزندان خط قرمز هستیم و در این سیستم بزرگ شدیم. می دانیم تا کجا باید برویم و کجا باید بایستیم. تا جایی هم پیش می رویم که احساس خطر نکنیم و چیزی به کسی برنخورد. به کسی هم توهین نکردیم و کسی را نرنجاندیم. شما الان یک خط قرمز نوشته شده به من نشان بده! ما یک قانون اساسی داریم که مفادش هم مشخص است اما مابقی چیزهایی که به خط قرمز و ممیزی تبدیل می شود، همه شان نانوشته است. در مورد ممیزی ها هیچ وقت اداره ارشاد، برگه ای دست من فیلمساز نمی دهد. تهیه کننده یا کارگردان می نشیند کنار دست کارمند اداره نظارت و ممیزی ها را یادداشت می کند و همه اینها قوانین نانوشته است. اما ما خودمان سعی کردیم با یک ایده جذاب و بکر و نو هیجان زده نشویم، می خواستیم این فیلم در نهایت به اکران برسد. می شد این فیلم را طوری بسازیم که الان من و شما اینجا نباشیم. اما ما تلاش کردیم فیلم تمیز و سالمی از کار دربیاید. جعفری: در مورد ممنوع التصویری هم وضعیت به همین شکل است. یعنی چیزی به شما نمی گویند. اما این چیزها واقعا برای من مهم نیست. مادرم برایم دعایی کرده که زلزله هم نمی تواند جلویم را بگیرد. اصلا برایم اهمیتی ندارد که فلان مسوول من را شهروند درجه یک می داند یا دو. آن کسی که باید به من عزت بدهد این کار را می کند و هیچ آدمی در جایگاهی نیست که بخواهد به دیگران عزت بدهد. چقدر گفتند فیلم «اکسیدان» را تحریم کنید، چه شد؟ سر مصاحبه من در انتخابات گفتند تئاترش را تحریم کنید! در نهایت در سالنی با ظرفیت 160 نفر ما هر شب 260 بلیت می فروختیم. عزت را خدا می دهد. عزت را مسوولان به من نمی دهند که بخواهند من را بالا بکشند یا پایین بیاورند. خدا می تواند در یک لحظه تو را بالا ببرد. اما مساله من این است که کدام انقلابی در دنیا بر اساس یک فیلم یا تئاتر به وقوع پیوسته است؟ شما یک نمونه به من بگو! مثلا بعد دیدن فلان نمایش انقلاب کردند! ما سال 56 بر اساس سینما و فیلم انقلاب کردیم؟! واقعا مشکل مجلس ما در حال حاضر فیلم «اکسیدان» است؟ می خواهید من چند موضوع بدهم به نمایندگان؟ حکایت آنهایی است که می گویند حوصله مان در خانه سر می رود! با وجود یک عالمه فیلم ندیده و کتاب نخوانده و معاشرت هایی که می شود با اعضای خانواده کرد، چطور حوصله آدم سرمی رود؟ حالا بعضی نمایندگان مجلس هم حوصله شان سر رفته و آمده اند سراغ سینما. و این ممیزی ها و تغییر دیالوگ ها شما را به عنوان یک بازیگر از کار کردن در فضای کمدی دلسرد نمی کند آقای جعفری؟ جعفری: این اتفاقات من را دلسرد می کند چون رسما داریم دست و پا می زنیم. انگار افتادیم وسط دریا و در حال غرق شدن هستیم اما مقاومت می کنیم. من همیشه به یک چیزی اعتقاد داشته و دارم و آن هم این است که هنرمندان می مانند. تاریخ نشان داده میز و صندلی ها به هیچ کس وفا نمی کند اما ما باید بایستیم و کار کنیم. اگر قرار بود من در کشور خودم کار نکنم، خیلی وقت پیش پناهنده می شدم به کشور دیگری. من اینجا ماندم که کار کنم، خیلی راحت می توانم از ایران بروم اما این کشور را دوست دارم و بچه من هم در همین خاک زندگی می کند. پس چرا کمتر سراغ کمدی می روید؟ جعفری: فیلمنامه کمدی خوب کمتر دیدم. بعد از مدت ها «اکسیدان» دستم رسید که واقعا دوست داشتنی بود و وقتی می خواندم واقعا می خندیدم. معمولا فیلمنامه را می دهند و می گویند بیایید سر صحنه همه چیز را درست می کنیم. اما «اکسیدان» روی کاغذ هم خیلی خوب بود. من کمدی را واقعا دوست دارم. خودم را کمدین نمی دانم چون جایگاه کمدین خیلی بالاست اما کمدی های موقعیت را واقعا دوست دارم. در مورد دین مسیحیت چقدر اطلاعات داشتید؟ جعفری: به نظرم هیچ کس در مورد هیچ دینی اطلاعات کامل ندارد و اگر این ادعا را کند بلوف زده است. محمدی: ما در مورد اسلام هم اطلاعات کاملی نداریم. جعفری: با این همه ما درباره مسیحیت حرف بدی نزدیم. کشیش مسیحی را در این فیلم به قهرمان تبدیل کردیم. من قبلا به خاطر حضور در یک نمایش با کشیش ها رفت وآمد داشتم و آنها را از نزدیک دیده بودم. آنچه ما درباره پهلوانی در دین مان داریم، در مورد کشیش فیلم «اکسیدان» هم وجود داشت. ما حتی چهره خوبی از روحانیت به نمایش گذاشتیم. محمدی: دلیل زمانبر شدن صدور پروانه نمایش ما این بود که وزارت ارشاد و چند نهاد دیگر با نمایش فیلم مخالف بودند و می گفتند «اکسیدان» مسیحیت را خیلی خوب جلوه داده و نگران بودند جوان ها بعد از دیدن فیلم دین شان را تغییر بدهند و مسیحی شوند! اما حالا می گویند این فیلم توهین به مسیحیت است. من به اندازه ای که برای فیلم کفایت می کرد مشاور مذهبی مسیحی داشتم. آقای رضا بهبودی بازیگر نقش کشیش هم خیلی اطلاعات ویژه ای در مورد مسیحیت داشت. اگر منوچهر محمدی پای کار نمی ایستاد، فکر می کنید کسی تهیه کنندگی «اکسیدان» را برعهده می گرفت؟ محمدی: من سراغ کس دیگری نرفتم. وقتی فعلا چنین تهیه کننده خوبی کنارم هست که هوایم را دارد و اصول حرفه ای تهیه کنندگی را بلد است و مهم تر از همه فیلمنامه را می فهمد، به کارگردان اعتماد می کند و اجازه می دهد کارش را بکند، خب من سراغ کس دیگری نمی روم. امیدوارم سایه او بالا سر سینمای ایران و من باشد و بتوانیم با هم فیلم بسازیم اما اصراری ندارم که با تهیه کننده دیگری کار نکنم چون قبلا هم این امکان برایم فراهم بود. آقای جعفری شما با پسرتان برای تماشای «اکسیدان» به سینما می روید؟ جعفری: پسرم تا اینجا که دو بار فیلم را دیده است. زمانی که از آموزش و پرورش ناامید شدم خودم شروع کردم خیلی چیزها را به او یاد بدهم. من هم در حد سن و فهم فرزندم به او اطلاعات می دهم. این را هم بگویم آنهایی که می گویند خندیدن قیمت دارد، فیلمنامه ای کمدی به من بدهند که در آن خبری از شوخی های مختلف نباشد. با همه اینها خدا را شکر می کنم به خاطر همین موقعیتی که دارم و خوشحالم که در لحظه زندگی می کنم و از زندگی لذت می برم.

ایمانی...
ما را در سایت ایمانی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان imancell بازدید : 145 تاريخ : يکشنبه 8 مرداد 1396 ساعت: 3:49