روشنایی

ساخت وبلاگ

چهار سال پیش فیلمی دربارۀ کشتار مسلمانان میانمار ساختیم و کلی فریاد زدیم. هنگام سخنرانی سوچی جلوِ راهش را گرفتیم و از او توضیح خواستیم. با پلیس هند درگیر شدیم و نتیجه اش فیلمی شد که در جشنواره ها درخشید. این روزها موج جدیدی ایجاد شده و همه انگار از اتفاقاتی تازه در میانمار خبر می دهند، اتفاقاتی که صبغه ای طولانی دارد و این حد از شگفت زده شدن مخاطبان بیشتر نشان می دهد که چقدر مخاطبان بی اطلاعی داریم ما. سال گذشته و در پی انتشار عکس آیلان دوباره طرح فیلمی با محوریت کودکان مهاجر به ذهنم رسید که فیلمنامه اش را برای یک دوست فرستادم. دیالوگ هایی را که بین من و آن دوست ردوبدل شد عیناً برایتان نقل می کنم: - فیلم نامه رو خوندی؟ - آره. تکراریه، امیر! کریسمس ٢٠١٢ یادت رفته؟! ۵ سال پیش دقیقاً همین فیلم نامه رو ساختیم. - اون تو هند بود، این تو ترکیه. -هر دو تاش یک داستانه. - آدم هاش فرق می کنه؛ اون بچه ها میانماری بودن، این بچه ها سوری. -چه فرقی داره؟ همین فیلم نامه س، تازه کامل ترش. یک نمونۀ کامل داریم ازش .چرا تکرارش کنیم؟ - تکرار نیست؛ تکمیلش می کنیم. - مخالفم. ما حرفمون رو زدیم. فیلممون هم دیده شده. حرفمون هم شنیده شده. دوباره اون حرف رو تکرار نکن. - حرفمون شنیده شده؟! تو خیال می کنی تأثیری هم گذاشتی؟ به نظرم ما مزخرف ترین شغل دنیا رو داریم. ما سه ماه کار کردیم. کلی درد دل شنیدیم و به حساب برای بچه های میانماری کلی تبلیغ کردیم، ولی الآن نه تنها حال اون ها بهتر نشده که یه عدۀ دیگه این ور دنیا هم حال اون ها رو دارن. - جوگیر نشو. تو قرار بوده فقط بگی تو میانمار چه اتفاقی افتاده و کسی ندیده، و گفتی. نشون دادی و مردم فهمیدن... - فهمیدن؟! فک می کنی مردم یک هزارمش رو هم می دونن؟! از سال ٢٠١٢ چهار سال گذشته؛ هنوز روزی کلی بچه قتل عام می شن تو میانمار. فکر می کنی مردم می دونن؟! - خب پس تو که ۴٠ روز کار کردی و تأثیر نداشت خیال کرده ی تو ترکیه می تونی تأثیر گذار باشی؟! - الآن من از کجا فهمیده م بچه های سوری غرق می شن؟! یک عکس. یک عکس می تونه تأثیر بذاره. مطمئن باش. - خب اون عکس هم منتشر شده؛ پس وظیفه ت تموم شده. - وقتی تموم می شه که دیگه بچه ای غرق نشه. فیلم ما تو میانمار مزخرف ترین فیلم دنیاست؛ حالا تمام جوایز تمام جشنواره هارو هم بگیره. مزخرفه، چون کاری نکرده، هنوز تو میانمار آدم می کشن، هنوز تو ترکیه آیلان غرق می شه. - پس هیچ وقت وظیفه ت تموم نمی شه. پس شروع نکن. تو یا تأثیر نمی ذاری یا خیلی کم تأثیر می ذاری، اون قدر کم که بهتره بگم هیچی. به قول صمد بهرنگی: «کرم شب تاب گفت: رفیق! خرگوش! من همیشه می کوشم مجلس تاریک دیگران را روشن کنم، جنگل را روشن کنم، اگر چه بعضی از جانوران مسخره ام می کنند و می گویند: «با یک گل بهار نمی شود. تو بیهوده می کوشی با نور ناچیزت جنگل تاریک را روشن کنی. خرگوش گفت:این حرف مال قدیمی هاست. ما هم می گوییم هر نوری هر چقدر هم ناچیز باشد بالأخره روشنایی است.». امیراطهر سهیلی

ایمانی...
ما را در سایت ایمانی دنبال می کنید

برچسب : روشنایی, نویسنده : کاوه محمدزادگان imancell بازدید : 117 تاريخ : يکشنبه 19 شهريور 1396 ساعت: 20:10